خلاصه رمان :
دانلود رمان داستان ام رمان راجب یه دختر با دوست جون جونیش.ام رمان. دوست که نه…خواهر…! خواهری ک تو تک تک لحظه های زندگیش کمکش کرده…ام رمان پشتش بوده…حالا اگه این بین دست روزگار این دوتارو از هم جدا کنه چه بلایی سر دختر داستانمون میاد؟ تبدیل میشه به یه دختر و اروم و گوشه گیر…ولی قرار نیس داستان همینجوری بمونه…!یه پسرکه شیطون وخوشتیپه..ام رمان…یکی که از بیرون عین پسر بچه های تخسه ولی مرد تر از خیلی های دیگس..ام رمان… پسری که خودش یه دنیا درده…اما با تموم دردش نمیتونه غم این دخترو تحمل کنه…دنبال یه راهیه ک دختر مظلوم قصه رو بخندونه برای همین همش دیوونه بازی در میاره..ام رمان..اما از کنار این خل بازی هاش میتونه یه حامی هم باشه..ام رمان..این دوتامقابل هم قرار میگیرن..حالا سوال اینه که ایا این پسر میتونه این دختر غمگینوبه زندگی برگردونه؟؟ ایا غیرممکن ممکن میشه؟پایان خوش
خلاصه رمان :
دانلود رمان داستان ام رمان همه ما توی زندگی هامون قضاوت میکنیم…ام رمان… بدون اینکه از درد همدیگه اطلاع کامل داشته باشیم….ام رمان..یا کفش طرف پامون کنیم ببینیم چیا کشیده بعد قضاوتش کنیم……ام رمان…… سرکوفتش بزنیم توهین تحقیر به شخصیتش بژنیم….امروز تصمیم گرفتم دو تا جوان از دو قشر متفاوت به قلم بکشم و مشکلات زندگی گذشتشون روایت کنم.
خلاصه رمان :
دانلود رمان داستان ام رمان من نه پریزاده هستم ونه پریزاد…ام رمان.خودم هستم …!یک بانو باتمام حس های مبهم روزگار خاکستری شده ام…!من را بنگر؛باورم کن و…به یاد داشته باش همان دخترک شیرین سخن هستم،که دست حادثه مرا …خانه نشین این عمارت شاه نشین کرده است…ام رمان..من از خود گذشتم تا به تو در فراسوی زمان برسم…ام رمان..مرا بنگر رفیق دوران به خزان نشسته ی ذهنم،من بانوی عمارتم!می شود کمی مرا به یاد بیاوری و دراین فواصل کهن…ام رمان..دوستم داشته باشی؟!
خلاصه رمان :
دانلود رمان داستان ام رمان از زبان اول شخص روایت میشه و محاوره ای . کسی که داستان رو از زبانش می خونیم ، یک دختر کولیه .کولی توی داستان های روایی ، نماد همه ی خواستنی های انسانیه . این دختر ، پر از زندگیه . پر از روح و لذت .مرد داستان پر از غرور و تکبر و ندیدنه . تقابل این دو نفر میون آدم های فرعی دیگه ای که توی داستان داریم ، اساس داستان رو تشکیل میده…