خلاصه رمان :
دانلود رمان داستان ام رمان جنگ نزدیک بود؛ کنار گوشمون نفس میکشید و هیچکس متوجهش نمیشد….. مردم بیگناه تاوان پس دادن؛ تاوان گناهی که مرتکب نشده بودن. امیدها رفت،….. زندگیها نابود شد و ویرانهها کنار هم قرار گرفتن و دشمنها قویتر و ترسناکتر شدن……. اگه ویرانه میموندم، باید محکوم میشدم به تباهی. تعداد زیادی باورم نکردن؛ اما من دوبارهجنگی رو برپا میکردم؛ بزرگتر و هولناکتر از تصورشون
خلاصه رمان :
دانلود رمان داستان ام رمان یک بار نگاهم کن در مورد دختری ۱۵ ساله است به نام ترنج که شیفته دوست برادرش ارشیا میشه اما ارشیا اصلا اونو جز ادم ها حساب نمیکنه …ام رمان…صدای فریاد بابا واقعا از جا پروندم..ام رمان…..برو تو اتاقت همین الان.اصلا باورم نمیشد بابا جلوی کل فامیل اینجوری سرم داد بزنه….ام رمان.. آقای مهرابی بابای ارشیا خواست …ام رمان…پا در میونی کنه که بابا گفت
خلاصه رمان :
دانلود رمان داستان ام رمان تعریفی ندارد، فقط یک انتقام جو و یک از انتقام….ام رمان…. پا خورده به هم میرسند، در یه نقطه، نقطه ای که اشتراکش ممکن نیست ….ام رمان..خوب باشه، ممکن نیست سالم باشه ..ام رمان…چون تفاوت های ِ زیادی به چشم میخوره….