خلاصه رمان :
دانلود رمان داستان ام رمان (یک سرزمین رویایی با نژادها و گونه هایی عجیب و غریب که باهم و در کنار هم زندگبی میکنن…سرزمینی کهنسال که پس از مرگ اولین پادشاهشان…از هم پاشید….در این بین؛اهریمنی قدرتمند برای کسب حکومتِ نحسِ خود قصدِ حمله ای همه جانبه به این سرزمین را دارد..اما…یک قهرمان…از نواده پادشاه اول…برایِ به دست آوردنِ حکومت جدش…به پا میخیزد،تا هم حکومتهایِ فاسد کنونی را سرنگون کند…و هم در مقابل شرارتهایِ اهریمنان بِایستد…او کیست؟!….آخرین شاه قهرمان…
خلاصه رمان :
دانلود رمان داستان ام رمان جان اسمیت که تازه دانشگاه هنر را تمام کرده است، برای گذراندن تعطیلات به خانه ی برادر بزرگ ترش می رود. روزی در جنگل نزدیک خانه ی بردارش با مرد اسرار آمیزی برخورد می کند و از آن زمان اتفاقات بسیار عجیبی برایش می اُفتد.
خلاصه رمان :
دانلود رمان داستان ام رمان عماد …مردی از جنس همه مردهای اطرافش !مردی با اشتباهات ریز درشت !ولی با این تفاوت که قلبی پر از فداکاری داره !قلبی که بین دو عشق از دو جنس متفاوت گیر افتاده است !گذشته اش را فراموش کند و به آینده ای پر تشویش پا بگذارد یا همچنان با همان گذشته مجهولش سر کند ؟دکتر عماد فتحی پزشک مورد تایید از طرف دانشگاه به عنوان استاد جایگزین انتخاب شده است هیچ کدام از نزدیکان او از گذشتهاش و ماجراهایی که از سر گذرانده خبر ندارد در این بین خواسته و ناخواسته وارد مشکلات زندگی نیلوفر و نامزدش میشود و اینگونه نیلوفرانه رقم میخورد …..
خلاصه رمان :
دانلود رمان داستان ام رمان آیناز دختری شیطون و مغرور رمانی هست درباره ی دختری به اسم آیناز محمدی دختری که در مقابل پسرا مغروره و صدالبته زبون دراز؛سه تا دوست داره با اسم های نیلوفر،نسیم و الهه که مثل خواهراشن تک فرزند خانواده محمدی و عزیز دردونه است باباش کارخونه داره و مامامش دندون پزشک وضعشون فوق العاده خوبه مسیر زندگیش از برخورد با پسری به اسم سهند راد تغییر میکنه سهند مثل آیناز مغروره و همش تو جنگ و دعوان تا اینکه اتفاق های میوفته ک عاشق هم میشن و همون موقع هاست که آیناز با پسری به اسم آیدین آشنا میشه یه حس نزدیکی بهش داره و زندگیش یه تغییر اساسی میکنه و…..خودتون ادامه بدین اینجوری مزه اش میپره
خلاصه رمان :
دخترى که ناعدالتى میبیند اما باز سکوت میکنددخترى که زجر میکشد اما باز سکوت میکندمهر این سکوت تا به کى؟!کسى را ندارد جز خداوعزیزى که آرام جان است…خدایا نمیرسى به دادش؟!و در آخر چه میشود.. دلى که میبازد یا دلى که میشکند!…