خلاصه رمان :
دانلود رمان داستان ام رمان احساس عجیب روایت کننده ی زندگیه دختریه که طراح لباسه و دوسال پیش از طرف کسی که دوسش داره ترک میشه و حالا بعد دوسال میثم با عشقی آتشین تر از قبل برمیگرده و مدئی میشه که فقط اسیر توطئه شده…ام رمان….. .ولی آیا سارا هنوز هم میتونه عاشقانه های میثمو قبول کنه ؟ام رمان ؟این وسط شخص سومی از راه میرسه که دنبال گمشده اش میگرده گمشده ای که توسط آدم ربا ها دزدیده شده …ام رمان….و اون آدم ربای مظلوم کسی نیست جز شخص چهارم رمان ….ام رمان…اون شخص چهارم کیه ؟…ام رمان….ارتباطش با شخصیت اولمون چیه ؟
خلاصه رمان :
دانلود رمان داستان ام رمان بچه هایی که مشغول بازی بودند،…ام رمان….. با دیدن کالسکه مجلل و خاک آلود که آرام به سوی کوچه بن بست پیش می آمد….ام رمان…، دست از بازی کشیدند و به کوچه اصلی هجوم بردند. مصیب با شنیدن هیاهوی بچه ها، از پستوی دم در بیرونی، خارج شد و توی کوچه دوید…ام رمان…. چندبار با دقت چشمان کم سو را، تنگ و گشاد کرد..ام رمان.. دیدن کالسکه، هیجانی آشکار بر صدا و پیکرش نشانده بود..
خلاصه رمان :
دانلود رمان داستان ام رمان راجب یه دختر با دوست جون جونیش.ام رمان. دوست که نه…خواهر…! خواهری ک تو تک تک لحظه های زندگیش کمکش کرده…ام رمان پشتش بوده…حالا اگه این بین دست روزگار این دوتارو از هم جدا کنه چه بلایی سر دختر داستانمون میاد؟ تبدیل میشه به یه دختر و اروم و گوشه گیر…ولی قرار نیس داستان همینجوری بمونه…!یه پسرکه شیطون وخوشتیپه..ام رمان…یکی که از بیرون عین پسر بچه های تخسه ولی مرد تر از خیلی های دیگس..ام رمان… پسری که خودش یه دنیا درده…اما با تموم دردش نمیتونه غم این دخترو تحمل کنه…دنبال یه راهیه ک دختر مظلوم قصه رو بخندونه برای همین همش دیوونه بازی در میاره..ام رمان..اما از کنار این خل بازی هاش میتونه یه حامی هم باشه..ام رمان..این دوتامقابل هم قرار میگیرن..حالا سوال اینه که ایا این پسر میتونه این دختر غمگینوبه زندگی برگردونه؟؟ ایا غیرممکن ممکن میشه؟پایان خوش
خلاصه رمان :
دانلود رمان داستان ام رمان همه ما توی زندگی هامون قضاوت میکنیم…ام رمان… بدون اینکه از درد همدیگه اطلاع کامل داشته باشیم….ام رمان..یا کفش طرف پامون کنیم ببینیم چیا کشیده بعد قضاوتش کنیم……ام رمان…… سرکوفتش بزنیم توهین تحقیر به شخصیتش بژنیم….امروز تصمیم گرفتم دو تا جوان از دو قشر متفاوت به قلم بکشم و مشکلات زندگی گذشتشون روایت کنم.
خلاصه رمان :
دانلود رمان داستان ام رمان من نه پریزاده هستم ونه پریزاد…ام رمان.خودم هستم …!یک بانو باتمام حس های مبهم روزگار خاکستری شده ام…!من را بنگر؛باورم کن و…به یاد داشته باش همان دخترک شیرین سخن هستم،که دست حادثه مرا …خانه نشین این عمارت شاه نشین کرده است…ام رمان..من از خود گذشتم تا به تو در فراسوی زمان برسم…ام رمان..مرا بنگر رفیق دوران به خزان نشسته ی ذهنم،من بانوی عمارتم!می شود کمی مرا به یاد بیاوری و دراین فواصل کهن…ام رمان..دوستم داشته باشی؟!