دانلود رمان داستان ام رمان حکایت افسوس هاست،….. حکایت دل هایی که شکست، …..خون های ریخته شد و قلبی که اسیر آتش عشق شد و خاکسترش ققنوس وار برخاست. ….کریستوفی که درگیرِ افکارِ درهم و کنجکاوش گرفتار آهویِ جسور و حق خواه قجری می شود و میرزا کریمی که دیواری است…….. از خودخواهی و تکبر و خواهان آهو… این جدل به نفع چه کسی است؟… کریستوف یا میرزا کریم؟
خلاصه رمان :
دانلود رمان داستان ام رمان
پشت آن کوهای بلند ، بعد از چمنزارها ایستاده اند آرام و نورانی … درخشان و با شکوه اسبهای سفید روشنایی و کوه
پشت قله پشت برفهاپشت آینه و پس باران ام رمان خواهد آمد به رنگ رویایی سپید و نورانی ام رمان خواهد آمد ..
پس از باران …
خلاصه رمان :
دانلود رمان داستان ام رمان دو تا اکیپ که تو دانشگاه سایه هم دیگه رو با تیر میزنن، وای از دست مانیای شیطون، یک دانشگاه از دستش گله میکنن!کی باورش میشه مهسان خانم و باوقار و آروم قصهء ما دوست این خانم بازیگوش باشه؟حالا بریم سراغه کیا؟! اگه گفتی؟ نمیدونی! خب برو رمان رو بخون بدونی.
خلاصه رمان :
دانلود رمان داستان ام رمان ضطرابش را با نفس عمیقی فرونشاند و به چشمهایی که به او زل زده بودند خیره ماند . چشمانی سرخ که تا چند لحظه پیش آبی اقیانوسی بود(ام رمان) … درک مسائلی که پیش آمده بود اکنون آسانتر می نمود … گویا به آسانی دریافته بود رازی که این همه سال از او مخفی مانده بود چیست ؟ حالا می فهمید که چرا عمویش اصرار داشت بیش از یک سال در هیچ شهری توقف نکنند …ام رمان حالا می فهمید چرا یک عمر خواندن کتاب های خیالی را برایش ممنوع کرده بود ؟ شاید ام رمان چیزی به نام خیال وجود نداشت .. هرچه بود حقیقتی بود که عمویش از او مخفی نگه می داشت … .
خلاصه رمان :
دانلود رمان داستان ام رمان در ادامه ی گم شدن ارمایل اتفاقاتی میوفتد و حماسه تلاش می کند که ارمایل رو از دست اهرمن ها نجات بدهد اما با اومدن شخص جدید داستان محوریت بیشتری سمت شخص جدید میگیرد غافل از اینکه…